عموماً بهاءالله، خود را با عباراتی آشنا برای خوانندگانش توصیف میکند و اغلب از عبارات تخصصی از علوم مذهبی اسلام، قرآن و فلسفه عرفانی اسلام استفاده میکند.[۲۱۰]
[۱۶۵][۱۷۴][۱۷۵] او همچنین به کشیشان کاتولیک توصیه کرد تا از انزوای کلیساها و صوامع خارج شوند، ازدواج کنند و به فعالیت در اجتماع و آنچه باعث منفعت آنها و عموم میشود مشغول گردند.[۱۵۸] بهاءالله همچنین در این نامهها هشدار داد که اساساً پیشوایان دینی در تاریخ نخستین کسانی بودند که پیامبران (مؤسسان ادیان) را انکار میکردند و مورد آزار قرار میدادند.[۱۷۵]
کتاب ایقان یکی از آثار مهم بهاءالله است. وی این کتاب را اندکی قبل از اعلان رسالت خود در بغداد و در طی دو شبانه روز به رشته تحریر درآورد.[۲۰۲] کتاب ایقان بر نسبی بودن حقایق دینی، تداوم ظهور وحی در طول تاریخ، یگانگی انبیاء، جهانی بودن پیامشان، یکسانی تعالیم بنیادینشان، تقدیس کتب آسمانیشان و دو جنبه مقامشان (جنبه انسانی و الهی پیامبر) تأکید میکند؛ بی بصیرتی و انحراف پیشوایان دینی و علمای مذهبی را تقبیح میکند؛ متون تمثیلی عهد جدید، آیات غامض و متشابهات قرآن و برخی اخبار و احادیث اسلامی را، که باعث ایجاد سوء تفاهمات و دشمنی و اختلاف بین پیروان ادیان بزرگ جهان شدهاند، تشریح میکند.
الأسطورة.. بث مباشر مشاهدة مباراة تشيلسي ونيوكاسل يونايتد اليوم في الدوري الإنجليزي
بهاءالله در کتاب عهدی، وصیتنامهٔ خود، که به خط خود او نوشته شده بود[۷۶] بهطور مشخص فرزند ارشدش عبدالبهاء را جانشین برای تببین آثار و ادارهٔ امور جامعهٔ بهائی تعیین کرد.[۱۲۷][۱۲۸][۱۲۹][۱۳۰][۱۳۱][۱۳۲] او میرزا محمد علی دومین پسر در قید حیاتش را از نظر رتبه پس از عبدالبهاء به عنوان نفر دوم معرفی کرد.
بهاءالله در آثار خود از چند رویداد در کودکی که عمیقاً وی را تحت تأثیر قرار دادند یاد کرده است. او در یکی از آثار خود یک نمایش خیمه شب بازی را توصیف میکند که در کودکی شاهد آن بود. در این نمایش شخصیتهای آن بسیار واقعی به نظر میرسیدند. در پایان نمایش، او خیمه شب باز را دید که با جعبهای از چادر بیرون آمد و به او گفت که تمام شخصیتهای آن نمایش مجلل - شاه، شاهزادگان و وزیران - همگی در این جعبه هستند.
صفحههایی که از جعبه اطلاعات زندگینامه با چندین همسر استفاده میکنند
با توجه به روایت حسین بشرویه معلوم میشود که وی به دستور خاص سیّد باب در جستجوی میرزا حسینعلی بوده است تا رجل الأعمال بهاء عبد الحسين پیام باب را به وی برساند. در واقع سید باب سفر حج خود را به مکّه برای اعلان علنی رسالت خود، تا دریافت نامه ملاحسین و اطلاع از نتیجه دیدارش با میرزا حسینعلی نوری به تأخیر انداخت.[۵۸] میرزا حسینعلی نوری در آن زمان ۲۷ سال داشت. او پس از دریافت پیام باب، ابتدا به روستای خود تاکر رفت و اقدام به گسترش آئین بابی در نور و مازندران نمود. باتوجه به وجههٔ او به عنوان یکی از اشراف محلی، سفر وی موفقیتآمیز بود و منسوبان او منجمله دو برادرش میرزا یحیی و میرزا موسی و حتی افرادی از طبقه روحانی به آئین جدید گرویدند. از سیزده فرزند میرزا بزرگ نوری، حداقل یکی شیخی و شش فرزند بابی شدند.[۶]
در سال ۱۸۷، بهاءالله خواهان تشکیل محفل محلی در هر محل شده بود. بهائیان ایران شوراهای گوناگونی را تشکیل دادند و در نخستین سالهای قرن بیستم، شوراهای بهائی در همهٔ جوامع بزرگ بهائی تأسیس شدند.[۱۳۹] بهائیان همچنین در خط مقدم تأسیس مدارس منطبق با اصول تعلیم و تربیت و برنامهٔ درسی مدرن بودند. نخستین مدرسهٔ پسرانهٔ بهائی مدرن در سال ۱۹۰۰ در تهران تأسیس شد و به تدریج شبکهای از هشتاد مدرسهٔ مدرن در شهرها و روستاهایی که جامعهٔ بهائی داشت، به وجود آمد. بهائیان طلایهدار ترویج فعالیت زنان در عرصههای اجتماعی هم بودند. هر جا مدرسهٔ پسرانهای تأسیس میشد، مدرسهٔ دخترانه هم گشایش مییافت. «محفل ترقی نسوان» در سال ۱۹۰۹ تأسیس شد و کلاسهای سوادآموزی، آموزش سخنوری، معلومات عمومی، و معارف بهائی برای زنان برگزار گردید.[۱۳۹]
هم علموني الهوى ما كنت اعلمه *** ىيا لائمي بعد هذا كيف شئت لم
سلطان عبدالعزیز در فرمان خود به والی عکا به او تأکید کرد که بهاءالله و همراهانش، که حدوداً ۷۰ نفر من جمله زنان و کودکان بودند،[۲۸][۱۱۶] باید تا آخر عمر در قلعه عکا زندانی باشند، با هیچکس معاشرت نکنند و به شدت تحت نظر باشند. دولت عثمانی تصمیم گرفته بود بهاءالله را برای همیشه به سختگیرانهترین حالت ممکن خاموش کند، روشی که دست کمی از اعدام نداشت.
العدوان الإسرائيلي على غزة ولبنان يتصدر ملفات المباحثات المصرية الجزائرية بالقاهرة
[۱۱۳] نگرانیهای دو پاشای مذکور از جنبشی سیاسی - مهدوی میآمد در حالی که سلطان عبدالعزیز از بدعت در دین بیمناک بود.[۱۱۳] از سوی دیگر بعضی منابع درگیری بین دو گروه بهائی و ازلی را علت تبعید میدانند.[۲۴][۱۱۹]
لقطات مثيرة لهجوم "القسام" على مقر قيادة للاحتلال في مخيم جباليا (شاهد)